Selections from the works of Bijan Jalali

translated by Aria Fani and Adeeba Shahid Talukder

اگر تو

این جا بود

جهان رنگِ دیگری داشت

نفَسِ تو

با حرکتِ بی‌پایانِ بادها

می‌آمیخت

از نگاهِ تو

آسمان عمیق‌تر و آبی‌تر می‌شد

if you

were here

the world would be a different color

your breath would mix

with the winds’ forever movement

your gaze

would turn the sky

deeper, bluer

 

 

 

دیوانگی از این طرف ها

می گذرد

او را ندیده می شناسم

زیرا شعری می خواند

نامفهوم

madness from these parts

passes. i know him

in an instant:

he recites a poem

cryptic, nonsensical

 

 

 

می ترسم زیر بار دست نوشته

شعرهایم

خفه شوم

ولی خوشبختانه دماغ درازی

دارم

برای نفس کشیدن

i fear some day

i’ll suffocate under a pile

of my poetry drafts

thankfully

i have a long nose

     for breathing

 

 

 

دل من

چون دروازه ایست

که عشق های زودگذر

لحظه ای پشت آن توقف

می کند

و آنگاه که دروازه گشوده شد

بسوی ابدیّت

رهسپار می شوند

my heart is like a gate

behind which ephemeral love

stops a moment

once the gates open

it sets out

for eternity

 

 

 

گربۀ سیاه من

یک تکه از

شب است

my black cat

is a sliver

of the night

 

 

 

من رازی ندارم

فقط راز کاغذ سفید را

باز می گویم

i have no secrets

i just retell

the secret of the blank page

 

 

 

دهان سکوت

یکبار باز و بسته شد

و آنچه را که شنیدم

همواره تکرار

می کنم

the mouth of silence

opened and shut once

i repeat what i heard

endlessly

 

about the authors