Selections from the works of Bijan Jalali
اگر تو
این جا بود
جهان رنگِ دیگری داشت
نفَسِ تو
با حرکتِ بیپایانِ بادها
میآمیخت
از نگاهِ تو
آسمان عمیقتر و آبیتر میشد
if you
were here
the world would be a different color
your breath would mix
with the winds’ forever movement
your gaze
would turn the sky
deeper, bluer
دیوانگی از این طرف ها
می گذرد
او را ندیده می شناسم
زیرا شعری می خواند
نامفهوم
madness from these parts
passes. i know him
in an instant:
he recites a poem
cryptic, nonsensical
می ترسم زیر بار دست نوشته
شعرهایم
خفه شوم
ولی خوشبختانه دماغ درازی
دارم
برای نفس کشیدن
i fear some day
i’ll suffocate under a pile
of my poetry drafts
thankfully
i have a long nose
for breathing
دل من
چون دروازه ایست
که عشق های زودگذر
لحظه ای پشت آن توقف
می کند
و آنگاه که دروازه گشوده شد
بسوی ابدیّت
رهسپار می شوند
my heart is like a gate
behind which ephemeral love
stops a moment
once the gates open
it sets out
for eternity
گربۀ سیاه من
یک تکه از
شب است
my black cat
is a sliver
of the night
من رازی ندارم
فقط راز کاغذ سفید را
باز می گویم
i have no secrets
i just retell
the secret of the blank page
دهان سکوت
یکبار باز و بسته شد
و آنچه را که شنیدم
همواره تکرار
می کنم
the mouth of silence
opened and shut once
i repeat what i heard
endlessly
about the authors